ابزار تلگرام

تیک ابزارابزار تلگرام برای وبلاگ

اشعار ولادت عقیله بنی هاشم، حضرت زینب (س) - رحمان نوازنی - تیشه های اشک - پایگاه اشعار مذهبی ، اشعار مداحی، اشعار آئینی
سفارش تبلیغ
صبا ویژن

قالب وبلاگ

codebazan

تیشه های اشک - پایگاه اشعار مذهبی ، اشعار مداحی، اشعار آئینی

درباره ما


پایگاه تخصصی اشعار آئینی و مذهبی

نویسندگان

آمار بازدید وبلاگ

بازدید امروز :1114
بازدید دیروز :52
کل بازدید ها :6139870

در محضر قرآن

سوره قرآن

در محضر شهداء

وصیت شهدا

مهدویت

مهدویت امام زمان (عج)

مطالب اخیر

لینک دوستان

آرشیو مطالب

عاشورا

دانشنامه عاشورا

احادیث موضوعی

حدیث موضوعی
تیشه های اشک - پایگاه تخصصی اشعار آئینی تیشه های اشک - پایگاه تخصصی اشعار آئینی تیشه های اشک - پایگاه تخصصی اشعار آئینی

وقتی که تو را  عرش معظم آورد
یک فاطمه زهرای مجسم آورد

قنداق تو را که آسمان می بوسید
جبریل به گریه های نم نم آورد

تو آمدی و همه به هم می گفتند
از صبر دل تو صبر هم کم آورد

وقتی که تو آمدی حسینت می گفت
با آمدنت خدا محرم آورد

وقتی که تو آمدی حسینت پا شد
در پیش تو هفتاد دو پرچم آورد

آنگاه سپرد دست بالا دستت
هفتاد و دو پرچم خدا را دستت


خورشید گرفته نور خود را از تو
دریا هیجان و شور خود را از تو

حتی گل جانماز هم می گیرد
شاداب ترین حضور خود را از تو

لبخند به چهره داری و غم به دلت
دارد غم ما سرور خود را  از تو

مردان خدا گرفته اند ای بانو
برگ گذر و عبور خود را  از تو

ایوب ترین مرد بلا هم دارد
ایمان دل صبور خود را از تو

ای عمه دلشکسته عاشورا
مهدی طلبد ظهور خود را از تو

ای قبله نمای حاجت یوسف ها
حاجت بده ای عمه حاجات خدا


بانوی ستاره ها و زیبایی ها
بانوی سحر خیز تماشایی ها

در عرش همه از تو سخن می گویند
ای بانوی با کمال بالایی ها

از خانمی توست که هی می ریزد
دور و بر تو این همه آقایی ها

جز تو چه کسی به کربلا می سازد
از این همه اتفاق زیبایی ها

یک عده تو را فاطمه ات می خوانند
یک عده تو را حیدر زهرایی ها
 
یک عده گل مریمشان تو هستی
ای مریم قدیسه عیسایی ها
 
ای دسته گل مریم زیبای علی
مجنون پر از فاطمه! لیلای علی

افلاک حریم تو ، جهان اقلیمت
یک عرش پر از فرشته در تعظیمت

با شاخه ی گل هزار پیغمبر هم
ایستاده در این مجالس تکریمت

شرمنده از اینکه دستهایم خالی است
اما همه زندگیم تقدیمت

هر قدر ورق می زنم اوقات تو را
جز نام حسین نیست در تقویمت
 
با یک سر بر نیزه چه کرده ای که
از کوفه الی شام شده تسلیمت
 
تو از سر چشمه آب خوردی بانو
تو بر سر نیزه دل سپردی بانو
***رحمان نوازنی***


نویسنده سائل در چهارشنبه 91/1/9 | نظر
تمامی حقوق مادی و معنوی این وبگاه محفوظ و متعلق به مدیر آن می باشد...
<